سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی | ایمیل من | من در یاهـو | شناسنامه من  RSS  دانش، گنجینه و کلید آن پرسش است . پس خدا رحمتتان کند بپرسید که به چهارکس پاداش داده می شود : پرسشگر و گوینده و شنونده و دوستدار آنها . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
تعطیل لات رو، عشق است جمعه 86 تیر 22 ساعت 9:25 عصر

                                                              بسم الله الرحمن الرحیم
مژده .....مامان نرگس خبر داد بهار زنده هست. ممنون خدا .حالا دوباره حالم خوبه.
امام کاظم (ع) فرمودند: مسلمان بایداوقات خود را به چهار بخش تقسیم کند:
۱ -برای رازونیاز 2- برای کار و کوشش 3- برای ارتباط سازنده با دیگران 4- برای تفریح سالم
بازم تعطیلات شد و بحث اوقات فراغت کودکان و جوانان و یک سری راهکارهای من درآوردی و اون در آوردی!!!
در روایات اسلامی در خصوص پرداختن به تفریحات سالم، گفتارهای گرانبهایی رو شاهدیم. نمیخوام اینجا بحث کنم که، چه مشکلات یا تسهیلاتی سر راه هرکدوم از این تفریحات وجود داره ، یا چه گروه از اقشار مختلف جامعه، با چه تعداد زیر مجموعه ، توان شرکت در این برنامه ها رو دارن، یا هرکدوم از این تفریحات سالم چه میزان قراره برا خانواده ها هزینه برداره؟؟ اجرای یک سفر خانوادگی چقدر میتونه برا یه خانواده کارمند مقدور باشه؟؟ یا استفاده از استخر؟؟ و.....
کار ندارم که چند درصد از مردم جامعه توان ثبت نام تو کلاسهای تابستونی رو دارن؟
میخوام ببینم آیا عدم توانایی شرکت در برنامه های تابستونی با پیش در آمد مادی، یا عدم وقت کافی، مجوز رها نمودن بچه ها به حال خود میباشد؟؟؟
نمیخوام زیاد در این مقوله بحث کنم ، فقط خواستم متذکر بشم رسیدن تابستون و ایام بیکاری و بچه های بیکارو و.....( تو این چند نقطه هرچی میتونین تصور کنین) .از خیابونگردیهای بی مورد تا نت گردیهای خطرناک، چتهای شیرین به حد دلزدگی و ........).
کاش هر وزارت خونه ای ، بالاخص آموزش و پرورش برا این ایام برنامه پربار داشته باشن.البته بعضی مدارس پایگاه هست برا کلاسهای تابستونی، ولی جذب آنچنانی نداره. حالا چرا؟؟؟ الله اعلم.
کاش پدرا و مادرا، در این ایام حواسشون کمی بیشتر به بچه ها باشه و صرفا تفریحات رو در رفتن به خونه، خاله جان بزرگ و عمه جان کوچیکه و شنیدن صحبتای اونا که شاید به هیچ عنوان جذابیتی برا یه دختر یا پسر نوجوان و جوان نداشته باشه، محدود نکنن. البته صله رحم واجب و لزوم درکش از جانب جوانان غیر قابل انکار میباشد. ولی خوب کاش برا همین صله رحمها هم برنامه ریخته بشه تا کسالت این اوقات، جوانان رو از همراهی با اولیا باز نداره.
((روز آخر امتحانات، یکی از بچه ها تو راهرو دادمیزد: تعطیلات رو عشق است)).
                     **********************************************************
معمولا تا سه روز بعد از دریافت کارنامه، مهلت ارائه اعتراض به نمرات کارنامه می باشد و در روز چهارم از دبیران دعوت بعمل میاریم جهت رسیدگی به اعتراضات به مدرسه بیان. روز رسیدگی به اعتراضات بود. یکی از دبیران وقتی اومد مدرسه ، تعریف کرد که:
سر راه مدرسه یه شهر کتاب بزرگه که، یه کافی نت هم تو اون شهر کتاب هست،  این خانم معلم برا خرید میره تو اون شهر کتاب و در کنار غرفه فروش نوار قصه و .....همینطور که سرگرم خرید بوده توجهش به یه مکالمه جلب میشه :
نه بابا مُرده .......هنوز نیومده ..
 برمیگرده و اتفاقا یکی از شاگردای خودش رو میبینه که پشت دستگاه نشسته و در عین حال داره با موبایل حرف میزنه:
آره مامان ، من از هشت صبح تا حالا جلو در مدرسه ام...
جل الخالق، از کی تا حالا اینجا جلو مدرسه شده !!!
دلشون که برا ما نسوخته ، حتما الان تو خونَش......
خانم معلم میره جلوتر و ...
یک سال که حقمون رو خورد و حالا هم لابد تا خونم رو تو شیشه نکنه، زورش میاد دو نمره بده....
خانم معلم میرسه بالا سر اون شاگرد و...
باشه فکر کنم تا ساعت یک و دو طول بکشه دلت شور نزنه...
که چشمش میخوره به خانوم معلم و بعد از سلام و علیک، انقدر هول میشه که میگه : خانوم بیاین آیدی منو ببینین و وقتی خانوم به دستگاه نگاه میکنه با عکس نه چندان موجه این دختر در کنار صفحه چت مواجه میشه و در همون موقع هم ، طرف مقابل چت برا این دختر پی ام میده ( که خوب با عکس اون آقا ...) همه چیز تکمیل میشه.
                  **********************************************************
مامان ، باباها ، چقدر مواظب بچه هامون هستیم؟؟؟ چقدر؟؟؟؟
آیا بهانه هزینه بردن  تفریحات سالم، میتونه دلیل موجهی برا رها کردن بچه ها به حال خود باشه؟؟؟
آیا رها نمودن بچه ها به حال خود تو محیط کافی نتها، تو خیابونها، به بهانه خرید کردن، به بهانه گذران وقت، وظیفه مان را به اتمام میرساند؟؟چه مقدار با دوستان فرزندانمان آشنایی داریم؟؟
چند نوبت از دفعات متعددی رو که به نام سرزدن به مدرسه و دریافت نمره، به بهانه سرزدن به دوستان و دریافت کتاب و غیره، از منزل خارج میشن، اونها رو همراهی میکنیم؟؟
*** دقت کنین:
اصلا منظورم پلیس بازی و نشون دادنه عکس العملای جاسوسی نیست.
میخوام بدونم چه مقدار به بچه هامون نزدیکیم و با اونا پارک و سینما و گردش میریم؟؟چه مقدار با اونا دوستیم تا برا پرکردن  اوقات فراغتشون ، خودمون برنامه بریزیم؟؟
مامان بزرگوار، اگه امروز دختر14 سالت، تنها سینما رفتن رو با دوستش تجربه کنه، فردا دیگه سینما با توی مادر براش لذتی نداره . و عنقریب دفعه بعد اون و دوستش  4 نفری!! (اگه گفتین چطوری)؟؟؟ میرن سینما. متوجهین؟؟؟ 
 اگه دوست داره با دوستش بره، خوب اجازه بدین ولی از همه کارِتون بزنین و شما هم برین.اگه دوست داره با دوستانش پارک بره، خوب برنامه بریزین و شمای مادر هم اونا رو همراهی کنین.
بابای بزرگوار، چه مقدار برا پسر تازه بالغت وقت میگذاری؟؟آیا تهیه یه کامپیوتر برا گذران اوقات فراغتش، وظیفه مون رو به اتمام میرسونه؟؟
چند دفعه که پای کامپیوتر بوده، کنارش نشستی و راهنماییش کردی؟؟چه برنامه هایی برا نت گردیش تدارک دیدی تا به نت گردی مبتذل دچار نشه؟؟چند تا از دوستانش رو میشناسی؟؟
خلاصه یادمون نره که امانتهامون ، گلامون، چه پسر چه دختر، دستمون سپرده شدن و ما امروز، فردای اونها رو میسازیم.پس کمی بیشتر براشون وقت بگذاریم.
اصل التحریر:
1-حالم خیلی بده ، دو سه روز پیش در مورد یکی از دوستانم تو بلاگفا خبری شنیدم که هنوز منتظرم که، من اشتباه کرده باشم.
بهار قشنگم، نمیتونم باور کنم که رفته باشی، هنوز منتظرم که مامانِ نرگسم بیاد و بگه که من اشتباهی متوجه شدم. دلم برا اون کامنتای قشنگ سراسر بوست تنگ میشه. یادته همیشه میگفتم که بالاخره بااین کامنتا من رو فیلتر میکنی؟؟ نمیدونم اگه وبلاگت تو پارسی بلاگ بود، بازم انقدر بی صدا کوچ میکردی؟؟؟
. بهارم انقدر مامان، مامان گفتی تا رفتی پیشش؟؟ بی معرفت پس ما چی؟؟
 
نه اصلا بیا باور کنیم که دروغه و بهار مثل همیشه قراره که برا مامان سفر کردش بنویسه!!! منتظرم باز بنویسی و یکی از اون کامنتاتو برام بفرستی، حتی اگه فیلتر بشم.....
2
-با وجود تموم علاقه ای که به مدرسم دارم بنا به مصالحی درخواست جابجایی دادم، اگه قبول کنن از اول مهر (به شرط حیات) از یه جای دیگه مینویسم.
3
-ختم کلام اینکه مورد (یک و دو) از اصل التحریر، دست به دست هم داده که بگم : اصلا حال و حوصله ندارم!!! پس اگه متنم خوب خیس نخورده به بزرگواری خودتون ببخشید.
                                                                                    یا رب نظر تو بر نگردد


 
متن فوق توسط خانم ناظم نوشته شده است | نظر دیگران(نظر)


 لیست کل یادداشت های این وبلاگ